- дело
- خنثی............................................................1. affair(pl. & n.) کار، امر، کاروبار، عشقبازی (با جمع هم میاید)............................................................2. work(pl. & vt. & vi. & n.) کار، کار کردن، عملی شدن، شغل، وظیفه، زیست، عمل، عملکرد، نوشتجات، آثار ادبی یا هنری، (درجمع) کارخانه، استحکامات، موثر واقع شدن، عمل کردن............................................................3. businessتجارت، کار و کسب، سوداگری، حرفه، دادوستد، کاسبی، بنگاه، موضوع............................................................4. matter(vi. & n.) ماده، جسم، ذات، ماهیت، جوهر، موضوع، امر، مطلب، چیز، اهمیت، مهم بودن، اهمیت داشتن............................................................5. 1) be doing nothing............................................................6. have nothing to do............................................................7. deed(vt. & vi. & n.) کردار، کار، قباله، سند، با قباله واگذار کردن............................................................8. act(n.) کنش، فعل، کردار، عمل، کار، حقیقت، امر مسلم، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، (حق.) سند، پیمان، رساله، سرگذشت، پردهء نمایش (مثل پردهء اول)(vt. & vi.) کنش کردن، کار کردن، عمل کردن، جان دادن، روح دادن، برانگیختن، رفتار کردن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن............................................................9. action(n.) کنش، کردار، کار، عمل، فعل، اقدام، رفتار، جدیت، جنبش، حرکت، جریان، اشاره، تاثیر، اثر جنگ، نبرد، پیکار، اشغال نیروهای جنگی، گزارش، وضع، طرز عمل، (حق.) اقامهء دعوا، جریان حقوقی، تعقیب، بازی، تمرین، سهم، سهام شرکت............................................................10. science(n.) علم، دانش، (جمع) علوم، علوم............................................................11. cause(vt. & vi. & n.) سبب، علت، موجب، انگیزه، هدف، (حق.) مرافعه، موضوع منازع فیه، نهضت، جنبش، سبب شدن، واداشتن، ایجاد کردن (غالبا بامصدر)............................................................12. caseمورد، غلاف(n.) سرگذشت، صندوق، جعبه، جلد، پوسته، قالب، قاب، جا، حالت، وضعیت، موقعیت، اتفاق، دعوی، مرافعه، قضیه(vt.) در صندوق یاجعبه گذاشتن، جلد کردن، پوشاندن............................................................13. file(v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن
Русско-персидский словарь. 2009.